براي من عشق
می خواهم دلتنگی هایم را با تو قسمت کنم
گفتنی ها کم نیست
همه این است که نمیدانیم کی باید عاشق شویم ؟
و میرسد بازی قایم موشک
از همین می ترسم
تا چشم بردارم از تو خبری نیست ..
من سالهاست چوب ِ حراج زده ام به عشق
عشق لباس ِ بهاری نیست
سوتین ِ احساس است در انتهای نگاه
دور از چشم ِ نامحرم
شاید عشق - زندانی ِ فرصت باشد.. ..
قدیمتر ها - که زن زیباترین نام بود
عشق - بازی پلک بود با نور
عشق - آخرین نبرد ِ تلفن بود با نامه
..عشق در خیابان - شیرجه ی ماشین است
در رستوران - همان پیشخدمت ِ وسواسی
در نت - جنگ ِ اموشن است با صفحه کلید
در خانه - عکسی لای یک کتاب ....
برای من عشق شکستن ِ غرور است با شامپاین
مارس شدن ِ نگاه است در بیلیارد ِ
دلبستگی ها یا شرم انگشتان با کلمات ..
برای من عشق جادوی سرخپوست ِ برهنه ای ست با زمان
شاید هم بستنی ِ لب است با کارامل ِ زبان
یا سرزمین ِ خطرناک ِ آدمهای بی ایمان ..
امشب برای من عشق شعبده بازی ِ توست در سالن ِ خیال
شاید هم همان تردید توست در پایان ِ این کلام ..
چهارشنبه 10 آذر 1389 - 9:43:54 PM