×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دل نوشته های من

× اگه اهل ذوقی و دل , اگه عاشق عاشق شدنی بهت خوندن وبلاگم را توصیه می کنم !-- begin cloob.com profile display code -- language=java src=http://chat.cloob.com//profile/?data=zxs8x0xlz97x0z7lev-yw8z8x&them=6&chatreq=true/ !-- end cloob.com profile display code -- !---------- pichak.net ---------------- brbr=text/java src=http://pichak.net/blogcod/gallery/pichak.net/ =text/java viewer.add(http://pichak.net/blogcod/gallery/pic/01.jpg, تصویر شماره یك); viewer.add(http://pichak.net/blogcod/gallery/pic/02.jpg, تصویر شماره دو); viewer.add(http://pichak.net/blogcod/gallery/pic/03.jpg, تصویر شماره سه); viewer.add(http://pichak.net/blogcod/gallery/pic/04.jpg, تصویر شماره چهار); / centera href=java:void(viewer.show(0))img border=0 src=http://pichak.net/blogcod/gallery/image/09.png alt=برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید/a/centerbrbrp align=center font face=tahoma style=font-size: 7pt a target=_blank href=http://pichak.netspan style=text-decoration: none font color=#006666دریافت كد گالری عكس در وب/font/span/a/font/p !---------- pichak.net ----------------
×

آدرس وبلاگ من

shadi-shadi.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/star_crossed

ای کاش ..

می دانی؟ همه شب در خلوت تنهایی خیال خویش نقش پیکرت را تصویر می کنم تصویر را در آغوشم زنده می کنم و تو را زندگی می کنم. کاش می امدی . . . کاش . کاش یک شب مرا میهمان می کردی به صفای قدمت شمعی می افروختم پرده ها را می کشیدم پرده اندر پرده شاید آخر روز رخنه نکند در خلوت من . بستر تنهائیم را غرق گل های یاس می کردی فرصتی می دادی نفسی تازه کنم در هوای خوش اکسیژن تو رخصتی می دادی تا خطوط پیکرت را هجی کنم نرمی دستانت گرمی لبهایت و دوچشم زیبایت می نشستی آرام لب تنهایی من غزلی میهمانم می کردی و نگاهی تشنه و اجازت می دادی همان یک شب را از تمام عمرم تو از آن من باشی . من تمام خطوط پیکرت را "واو" به "واو" نقطه به نقطه تفسیر می کردم و از آن شعری می سرودم جاودانه . می گذاردی با لبم نرمی لب هایت را تفسیر کنم مخمل داغ نگاهت را یک دو بیتی بسرایم تعبیر اندامت را می سپردی به من که همان یک شب را تا به سحر می دریدم پرده ی نازک پیرهنت واژه واژه سطر به سطر می گشودم همه اسرار نهانت را . . کاش می شد ای خدا آنشب سحری در راه نداشت یا شبی دیگر هم بخت مرا مجالی می داد تا که شعری از جنس بلور و خُم عشق در ثنای تو بسرایم تا به ابد کاش می آمدی راستی می آیی؟!!!ه .
دوشنبه 23 شهریور 1388 - 7:14:00 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://che.baxblog.com

ارسال پيام

جمعه 12 آذر 1389   8:49:57 PM

تمام چیزهایی رو که اسمش رو عشق میزارین جز خودخواهی محض هیچی نیستن / یا یه حمله شدید جنسیه یا تبلور خودخواهی/لااقل از خانما نباس انتظارهمین نصف و نیمه ای که معنیش میکنن عشق رو داشت/تمام خانما گربه صفتن و از گربه هم وفاداری؟؟/در طول تاریخ هم این ثابت شده این مردا بودن تاوان میدادن و خانما تو پر قو/فرهاد تو کوه داشت تلف میشد شیرین داشت با خسرو لاس میزد/مجنون تو صحرا سقط شد لیلی داشت شوهر میکرد/بازم بگم یا بسه .ارسطو میگه وقتی زن نداری فقط زن نداری وقتی زن داری فقط زن داری!ببخشید دختر خاله عاشق پیشه ما....حقیقتو بپذیرو برو بخواب...خو اب یه بدبختو ببین که تو دام گربه افتاده!بوس بای

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 20 آبان 1389   4:20:12 PM

سلام بزرگوارخیلی جالب بود عالی است همیشه ازاین کارهابده بیرون که ماوقت نداریم ازاشعارشما استفاده ببریم که همیشه دعاگوی شماباشیم

http://chasmandaz.baxblog.com

ارسال پيام

شنبه 15 آبان 1389   9:45:31 PM

این نسیم که            گاه گاهم  مینوازد                     دست خیال آلود توست

این گمانت را       میدهم جان           جان میدهم

تقذیم به تو ای آشنای مهربان

http://soosoo.baxblog.com

ارسال پيام

شنبه 15 آبان 1389   8:56:53 PM

سلام

انقدر ارام قدم بر جای پایش میگذاشتم که خیال همراهی او را در ذهنم تفسیر کنم گاهی صدای له شدن برگان زرد پائیزی که عاشقانه از بین میرفتند را با قلب خودتشبیه میکردم ایا دستان نوازشگر او را بار دیگر بر شط گونه هایم حس خواهم نمود یا باید تصویر خیالی او را بار دیگر بر شیشه های مه گرفته با انگشتان ترسیم کنم این شیشه مه گرفته تخته سیاه کودکی ما بوده اه که در این هوای سرد گرمی انگشتان او را که سالها پیش همچون قلمی ترسیم این تخته کودکانه ما بوده راحس میکنم و در پشت همین شیشه بخار گرفته به انتظار او خواهم نشست تا بار دیگر گرمای عشقش بر سرمای وجودم غلبه کند. اه ای انتظار چقدر.......... چشمان خیره به راه بماند ترسم که سوی چشمان را از دست دهم با تشکر

تقدیم به شما

نوشته های شما بسیار زیبا بود

این هم دست نوشته من که فی الحال نوشتم