تا حالا شده؟
تا حالا شده داد بزنین؟ من زدم
تا حالا شده اشک
بریزین؟ من ریختم
تا حالاشده از ته دل بخندین؟ من خندیدم
تا حالا شده مستقیم تو چشمای خورشید نگاه کنین؟ من کردم
تا حالا شده رو دریا دراز بکشین به آسمون خیره بشین؟ من کشیدم
تا حالا شده جیغ بزنین؟ من زدم
تا حالا شده کتک
بخورین؟ من خوردم
تا حالا شده کتک بزنین؟ من زدم
تا
حالا شده برقصین؟ من رقصیدم
تا حالاشده عاشق بشین؟ من عاشق شدم
تا حالا شده با لذت قرمه سبزی بخورین؟ من خوردم
تا
حالا شده بخواین برین جایی که فقط خودتون باشین؟ من خواستم
تا
حالا شده از ته دلتون بخواین هیچکس تو این دنیا مریض نباشه ؟ من خواستم
تا حالا شده دلتون واسه بهار خیلی تنگ بشه؟ دل من شده ، دل شما
هم حق نداره بشه
تا حالا شده بخواین تو یه جاده رانندگی کنین
که ته نداشته باشه؟ من خواستم
تا حالا شده یه دختر بچه گدا رو
دوست داشته باشین؟ من دوست داشتم
تا حالا شده دلتون واسه
مامانتون تنگ بشه؟ دل من تنگ شده
تا حالا شده دلتون بخواد هیچ
فقیری تو دنیا نباشه؟ دل من خواسته
تا حالا شده به بچگی هاتون
فکر کنین؟ من فکر کردم
تا حالا شده وقتی دارین یه فیلم غمگین
نگاه می کنین گوله گوله اشک بریزین؟ من ریختم
تا حالا شده
دلتون واسه عزیز و آقاجون تنگ بشه؟ دل من شده
تا حالا شده
دلتون واسه اسباب بازی هاتون تنگ بشه؟ دل من شده
تا حالا شده
یه عکس شما رو ببره به سالهای خیلی دور؟ من و برده
تا حالا شده
از دیدن ماهی های توی آکواریوم لذت ببرین؟ من لذت بردم
تا حالا
شده اینقدر فکر کنین که مغزتون بترکه؟ مغز من ترکیده
تا حالا
شده خودتون رو دوست نداشته باشین؟ من دوست نداشتم
تا حالا شده
کسی رو دوست داشته باشین؟ من کسی رو دوست دارم
تا حالا دیگه چی
شده؟
.
جمعه 20 شهریور 1388 - 10:13:40 AM